آی

این واژه در دسته دیوان لغات الترک, همه قرار گرفته است .

کلمات کلیدی :

1- آیْ

ماه . قَمَر . به ماهِ تمام یعنی ماهِ شب چهاردهم ، بَدر «تُولُنْ آیْ» گفته شود.

<←تُولُنْ آیْ>. و <←مَثَلِ ذیل 2-«آیْ»>.

(ص 77 س 17 ج 1-ع 54)

2- آیْ

ماه . شَهْر . یک بخش از دوازده بخش سال . گفته اند:

«قِشْقا اِتِنْ کَلْسا قَلی قُتْلُغْ یایْ / تُنْ کُنْ کَجا اَلْقِنُورْ اُذْلَکْ بِلا آیْ».

می گوید: آماده شو برای زمستان هنگامیکه تابستانِ با برکت آمد. چه روزگار نابود می شود و ماه تباه می گردد به گذشتِ شب و روز.

و همانا ماه (بخشی از سال) به نامِ ماه (قَمَر) نامیده شده است زیرا که گذشتِ ماه (بخشی از سال) از رویِ گردش ماه (قَمَر) سناخته می شود.

و در مَثَل است : «آیْ تُلُونْ بُلْسا اِلْکِنْ اِمْلاماسْ». یعنی ، آنگاه که ماه بَدر و قُرص تمام گردد با دست بدو اشاره نکنند ، زیرا هر که را چشم باشد آن را خواهد دید.

مَثَل را در مورد هر کاری که مشهور باشد به کار برند.

( ص 78 س 1 ج 1-ع 54 ).