تيلاین واژه در دسته فرهنگ جغتايي قرار گرفته است . کلمات کلیدی : تئل,تيل,دَل,دلمک,ديل تيل[1]: كلام. لسان. زبان. قطعه. درز. پاره و تكّهي چيزي. هر چيز صاف و دراز [ديل]. تار. سلك. سيم. نخ. [تئل]. شكافتن. امر از سوراخ كردن. برش. امر است از پاره كردن. [دَل/دلمک]. [1]– در زبان عربی به شکل تَل، تیل، تیله، تیلات، تیلان داخل گردیده است. «ان العدو یجاربنا طمعا فی قطننا طویل التیلته الذی لا توجد به عرض غیر عرضنا» (معاصر عرب دیلینده تورک منشألی سؤزلر، ص 108) |