چرزاین واژه در دسته فرهنگ جغتايي قرار گرفته است . کلمات کلیدی : چَپ چَرَز,چرز,زبيب چرز[1]: خشكبار. ميوهي خشك كرده. مويز. آجيل. زبيب.[2] [1]– مردم تبریز با علاوه کردن تابع به شکل «چَپ چَرَز» بکار میبرند که این ترکیب بر اثر استعمال و اسقاط حروف ابتدا به شکل «شبچرز» سپس به شکل «شبچره» در آمده است و در زبان فارسی نیز داخل گردیده است. البته، «شبچره» در فارسی به معنی «علف خوردن شبانهی دواب است» بیت: گرگ آمده است گرسنه و دشت پر بره/ افتاده در رمه رمه رفته به شبچره «ناصر خسرو» (رک فرهنگ نظام، جلد 3، ص491). به گمان فقهای لغت ایران ترکیب «شب چره» فارسی است اما هرگز چنین نیست. چون هر دو جزء ترکیب فوق شب+ چره هر دو از لغات سنسکریت دخیل در فارسی میباشند. واژهی شب از «خشپا» (لیل، نقیض روز، مدت زمان بعد از غروب آفتاب تا دمیدن صبح) و «چره» نیز از فعل سنسکریت «چرنتی» گرفته شده و فقط در مورد تغذیهی دواب و علف خوردن چارپایان بکار میرود نه در مورد اکل و خورشت آدمیان. لازم به ذکر است که افعال اصیل فارسی هرگز با «ایدن»- علامت مصدر جعلی (مرخّم) بکار نمیروند. [2]– خرما، انجير و میوهی خشك کرده را گویند. |