كنكاشاین واژه در دسته فرهنگ جغتايي قرار گرفته است . کلمات کلیدی : كنكاش,كنگاج,كنگاس,كنگاش,کنکاج كنكاش[1]: مشورت. مصلحت. مشاوره. مذاكره. انجمن. شورا. [1]– از لغات ترکی دخیل در فارسی است که به شکلهای «کنکاج، كنگاج. كنگاش» «صلاح و مصلحت و مشورت» باشد و به اين معنى با سين بىنقطه (كنگاس) هم آمده است. مشورت و صلاحپرسى و اين لفظ تركى است. [غياث اللغات] صلاح و مصلحت و تدبير و مشورت در كار مهم. از كسى رأى و تدبير خواستن. [ناظم الاطباء] مشورت و در صراح ترجمهی شورى. [جهانگيرى] كنيكاش. كنيگاش. شور. مشورت. (لغتنامه ی دهخدا) |