كوراك
پاروي قايق. پاروي برفروبي. [کورَک]. سان ديدن سپاه. شمارش سپاه. ديدار از لشكر. ديدن [گؤروک/گؤروش] ناحيهاي در نزديكي بخارا.
كرگه
كرگه[1]: نوعي جبّه. لباس. جامه. رخت. [1]– به شکل «کرک» در زبان فارسی وارد شده است. در لهجههای مختلف زبان عربی به اشکال «کورک، کرک، کوریک، کوراک، کراک» داخل گردیده است. (معاصر عرب دیلینده تورک منشألی سؤزلر، ص 126)