آغ
سفيد. نسج. تور. شبكه. دام. تله.
آغْ <=اَغْ> <←اغْ>. گشادگیِ میانِ دو ران. چانچه گویند: «یُوزْ اَتْ مَنِکْ اَغْدِنْ کَجْتی».یعنی ، صد اسب از میانِ دو رانِ من گذشته است. و آن به منزله ی گشادگی میانِ دو انگشت است. (ص 76 س 11 ج 1-ع 53).